دفتر مرجع عالیقدر بیات زنجانی Latest سوالات

با صلوات بر محمد (ص) و آل محمد (ص ) با سلام خدمت آن مرجع عالی قدر چندی است با مسأله ای برخورد داشتم که ترجیح دادم جواب آن را بصورت استفتا از آن مقام محترم جویا گردم. اینجانب ۵/۶ سال پیش (۱۳۸۷) بر طبق سنت حسنه پیامبر ازدواج نموده و دارای یک فرزند خردسال می باشم. در آن سال درآمد بنده ماهی ۰۰۰/۵۰۰ الی ۰۰۰/۶۰۰ تومان بود. ( بنده مهندس کامپیوتر و ساختمان هستم و کار دولتی ندارم)، از آنجا که مهریه زن بر گردن مرد بوده لذا با توجه به توان پرداخت خود تعداد ۱۱۴ عدد سکه تمام بهار آزادی را برخلاف نظر خانواده همسرم پافشاری کرده و در عقدنامه ثبت گردید. با توجه به قیمت سکه در آن زمان (حدود ۸۰ تا ۱۰۰ هزار تومان) کل مهریه مبلغی نزدیک به ۱۰ میلیون تومان می شد که بر طبق درآمد و پس انداز دریافتی ام توان پرداخت یکجای آن برایم مقدور بود. اما با گذشت ۵/۶ سال و متأسفانه تورم ناخواسته اقتصادی قیمت سکه به نزدیک یک میلیون تومان رسید و درآمد بنده به ماهی ۰۰۰/۷۰۰ تومان و این یعنی اینکه مهریه ایشان چیزی بالغ بر ۱۱۰ میلیون تومان شد که واقعا پرداخت به صورت یکجای آن برای بنده امکان پذیر نیست از طرفی حدود دو سال قبل با قرض و بدهی و فروش خانه و دریافت تسهیلات از بانک و جهت بالا بردن درآمد دریافتی ام یک باب مغازه کوچک (حدوداً ۲۳ متر به قیمت امروزه نزدیک ۱۳۰ میلیون تومان) خریدم و این مغازه اکنون تنها منبع درآمد بنده بوده و اقساط تسهیلات و بدهی های بانکی بنده که تقریباً معادل کل قیمت امروزه آن می باشد را از طریق درآمد حاصله از این مغازه که خود در آن مستقر بوده و کار می کنم پرداخت می نمایم. چندی قبل همسر بنده بدون هیچ دلیل قانع کننده ای مهریه خود را از طریق اداره ثبت اجرا گذاشته و این ملک تجاری بنده که تنها دارایی ام بوده (ماشین و خانه نداشته و مستأجر می باشم) را بازداشت کرده و اداره ثبت نیز در نوبت مزایده برای فروش جهت پرداخت مهریه قرار داده است. اکنون چند موضوع برای اینجانب ایجاد سؤال نموده که پاسخ آن برای من به عنوان یک فرد مسلمان به ابهامی بدل گشته است. ۱ـ اگر این ملک که تنها منبع درآمد بنده می باشد (استشهاد محلی نیز دارم) بازداشت گردد نفقه فرزند خردسال و گذران زندگی بنده باید از کجا تأمین شود؟ بدهی های معوق بانکی خود را چگونه باید پرداخت نمایم؟ ۲ـ آیا مگر غیر از این است که مستثنیات دین برای عسر و حرج نیفتادن بدهکار بوده و قابل بازداشت نمی باشد. اگر این ملک بازداشت و به فروش برسد، بنده از زندگی ساقط شده آواره کوچه و خیابان خواهم شد و آبروی یک عمر سالم و محترمانه زیستن من بر باد خواهد رفت. پاسخگوی این مشکلات چه کسی خواهد بود؟ ۳ـ چند نفر از افراد دیگر با واسطه مستقیم و یا غیرمستقیم از این مغازه ارتزاق می نمایند و در صورت بازداشت و به فروش رفتن آن برای مهریه آن افراد نیز از نان خوردن افتاده و بیکار می گردند. جواب خانواده آنها را چه کسی می دهد؟ و سؤال اصلی اینکه آیا از نظر حضرتعالی بازداشت این مکان بابت مهریه از لحاظ شرعی صحیح است و این ملک با این شرایط جزء مستثنیات دین نمی باشد؟ در حاشیه (در صحبتی که بنده با رئیس اداره ثبت داشتم ایشان متذکر گردیدند که در قانون ابزار کار جزء مستثنیات دین بوده و اینکه مغازه جزء ابزار کار باشد یا نه به روشنی در قانون نیامده است لذا رؤسای ادارات ثبت استان های مختلف سلیقه ای عمل می کنند. نمونه آنکه بنده چندین حکم دارم که در نقاط مختلف کشور قضات محترم دادگستری ملک تجاری، را که منبع کسب بدهکار باشد را قابل بازداشت نمی داند.) به هر صورت اینجانب منتظر پاسخ عالمانه حضرتعالی هستم تا ببینم از لحاظ شرعی چه جوابی می توان به این گونه مشکلات داد و آیا شرع مقدس اسلام راضی می شود فرد آبروداری بخاطر اقتصاد بیمار این سرزمین و قوانین مبهم بی آبرو گشته و از زندگی ساقط گردد. با تشکر

سؤال: احتراما به استحضار عالی میرساند اینجانب در سال ۹۲ به عقد نکاح دایمی با همسرم ازدواج نموده ایم و رابطه زناشویی برقرار بوده است و در طی این مدت به کلیه وظایف خود از جمله پرداخت نفقه و فراهم نمودن امکانات رفاهی برای همسرم اقدام نموده ام ،لیکن خانمم بدلیل کم تجربگی و دخالتهای خانواده علیرغم عدم وجود دلیل طلاق و عدم احراز هر گونه سوء رفتار یا سوء معاشرت درخواست طلاق نموده است حال از محضر مبارک حضرتعالی تقاضا دارم استفتاء خود را در مورد سوالات ذیل اعلام فرمایید اولا از نظر شرع در صورت مخالفت زوج به دلیل علاقه و اصرار شدید بر امکان زندگی مشترک آیا حاکم می تواند با بذل حقوق مالی از سوی زوجه و عدم قبول بذل از ناحیه زوج به استناد قاعده الحاکم ولی المتنع با قبول بذل حکم بر طلاق صادر نماید یا خیر؟ دوما با توجه به تاکید شرع اسلام بر کراهت طلاق و با در نظر گرفتن اینکه اختلاف ما شدید نیست و بنده همسرم را از صمیم قلب دوست دارم آیاشرعا جایز است اینجانب علی رغم میل باطنی به طلاق رضایت دهم ؟ با تشکر از حضرتعالی