دفتر مرجع عالیقدر بیات زنجانی Latest سوالات

سؤال: با سلام و احترام افسردگی یا خُلق پایین دسته ای از اختلالات روانی است که دارای درجات ضعیف و شدید است. این بیماری دارای چندشاخصه مهم از جمله عدم تمرکز حواس، غلبه افکار ناامیدی و یاس، افکار مرگ، تغییر در خواب و خوراک، دشوار بودن تفکر و تصمیم گیری است. حالت خفیف این بیماری با درمان های مختلف دارویی و غیر دارویی قابل کنترل و درمان است اما در حالات شدید برای محافظت از بیمار در مقابل رفتارهای پرخطر، بستری و مراقبت شدید از وی ضروری است. در درجات حاد بیمار به جهت سیرشدن از زندگی و صرفا به زعم رهایی از افکار منفی و بدون توجه به آثار و پیامدهای ناشی از آن، به انجام معاملات غیرعقلایی و بذل و بخشش های بی حد و حصر و انجام وصایای غیر منطقی می¬پردازد به¬گونه¬ای که پس از آن به¬سرعت پشیمان شده و احساس خسران می¬کند، درنتیجه با افزایش و غلبه¬ی افکار مخرب و منفی شدیدتر از قبل، دست به رفتارهای خطرناکتری مانند خودکشی می¬زند. الف) باتوجه به آنچه ذکر شد لطفا حکم وضعیت معاملات افراد افسرده درحالت شدید را با ذکر دلیل مرقوم بفرمایید ب) آیا می توان گفت که افسردگی در درجات حاد به دلیل برهم زدن تمرکز و اختلال در حواس، قصد را با خطا و اشتباه مواجه کرده و با غلبه افکار منفی و یأس و نا امیدی بسیار به دلیل ایجاد اختلال در قدرت تفکر و تصمیم گیری، قصد انشائی که در صحت معاملات اثر مستقیم دارد را برهم می¬زند و در نتیجه مطابق ماده ۱۹۰ قانون مدنی که قصد طرفین را جزء شروط صحت معاملات دانسته حکم به بطلان معاملات این دسته از افراد نمود؟

سلام لطفا پاسخ سوال را بصورت کامل بدهید .در آیات متعددی، مفهوم حصر، آنگونه که شایع است، به دست نمیآید؛ مثلا آیهی شریفهی: (انما المشرکون نجس فلا یقربوا المسجد الحرام…). [ ۲۰ ] .یا آیهی شریفهی « انما » از کلمه (انما ذلکم الشیطان یخوف أولیاءه…). [ ۲۱ ] .در این دو آیهی، صرفا تأکید بر پیام کلی آیه است، نه حصر چیزی در چیزی. به بیان دیگر، آنچه از موارد مختلف کاربرد این ادات به دست میآید، تأکید بر چیزی همراه با مطلبی است که در فضای سخن، تصور است؛ ولی در « ان انت الا نذیر » که هم معنای « انما أنت نذیر » شده است که گاه با همان مفهوم شایع حصر سازگار است، مانند در « انما » آیهی تطهیر میتواند صرفا گویای تأکید بر اصل مطلب و پیام آیه باشد.گفتنی است که تفسیر شایع شیعی، مبنی بر افادهی آیه و دلالت آن بر حصر و اختصاص ارادهی الهی به پاکی اهل بیت، نه دیگران، با این اشکال روبه رو شده است که جزء دوم کلام در آیه، که بنابر قاعده، محصور فیه است، اصل اذهاب رجس است ،«… انما یرید الله لیذهب >> نه عنوان اهل بیت، در واقع، جزء سوم کلام است و دلالت حصر بر آن، ثابت نیست

با عرض سلام و احترام و ادب؛ خواهشمند است نظر فقهی و شرعی خود را پیرامون مسائل ذیل اعلام فرمایید که در کشف احکام مقرره شرعی و حصول نتیجه متقن حقوقی، مورد حاجت است. ۱- شهرداری یکی از استان ها در جهت توسعه خیابانی که مجاور ملک مورد بحث بوده است ، آن را عریض نموده و تبدیل به بلوار می نماید . در جلسه انعقاد قرارداد با وکیل مدنی مالکین، بگونه ای غیر واقعی، مالکین را در این رابطه بعنوان حق مرغوبیت (عوارض حق مشرفیت) و تغییر کاربری بدهکار شهرداری جلوه داده اند و بر این مبنا از وکیل مالکین امضاء اخذ شده است. متعاقب اطلاع مالکین و وکیل مذکور از حقیقت موضوع، مبنی بر اینکه این جلوه دادن دین و بدهکاری برخلاف واقع و مقررات قانونی بوده است. به دادگاه صالحه مراجعه و بر اساس رأی قطعی دادگاه این قرارداد و نوشته، باطل اعلام میگردد. آیا از نظر شرعی با توجه به قاعده لاضرر و لاضرار فی الاسلام” چنین نوشته ای ارزش مطالباتی و شرعی دارد یا خیر؟ ۲- با توجه به اینکه در مجاورت ملک مورد بحث، خیابان قدیمی وجود داشته که شهرداری در اجرای طرح خویش، با تملک بخشی از این زمین، خیابان قدیمی را تبدیل به بلوار و معبر عریض تر نموده است. آیا با توجه به قاعده فقهی “من له الغنم فعلیه الغرم” اخذ حق مرغوبیت (عوارض حق مشرفیت) از مالکین چنین ملکی با توجه به اینکه تعریض خیابان، خواسته شهرداری بوده است. وجاهت شرعی دارد یا خیر؟

باسلام و احترام سوال : اینجانب بیش از دو سال است که ازدواج کرده ام . اما همسر بنده بعد از مدت اندکی که از عقد گذشت هیچگونه تمکینی از من نمی نماید و از حق حبس خود استفاده نموده و می گوید باید کل مهریه را بدهی تا من تمکین کنم . بنده در شرایطی ازدواج کردم که دانشجو بودم و مشمول سربازی نیز بودم و کار پردرآمدی نداشتم و همسرم هم از این موضوع مطلع بود. اما حال میگویند باید ۳۱۴ سکه که مهریه ایشان است را بپردازم تا تمکین کنند . من هرگز امکان پرداخت چنین مبلغی را ندارم و سعی کردم در این شرایط اقتصادی نابه سامان جامعه به گناه آلوده نشوم و سنت پیامبر را به جای آورم و ازدواج کنم که متاسفانه همسرم در این راه مرا یاری نمی نماید . حال سوال این است : با توجه به اینکه همسر بنده از حق حبس خود استفاده می نماید و نفقه خود را ماه به ماه دریافت میکند و مهریه را نیز به اجرا درآورده اند و من باید به صورت تقسیط بپردازم آیا من حق ازدواج مجدد به یک نوبت را دارم ؟؟ به شدت تحت فشار اقتصادی ، عاطفی و جنسی هستم و نیاز به همسر دارم و اگر تا پایان اقساط بخواهم منتظر بمانم این اقساط بیش از عمر من زمان می برد و به قطع و یقین به گناه آلوده خواهم شد. با تشکر و احترام.