با سلام و تحیت؛ درباره فلسفه رمضان و روزه لازم می دانم نکاتی را اشاره کنم:
الف) انسان در نگاه اسلام، موجودی دو بعدی است که هم دارای ظاهر و هم دارای باطنی از عالم غیب بوده و در حقیقت، انسان مرکبی از دو جهان ملکوت و ناسوت است. بعد ملکوتی انسان نیازهائی دارد کمااینکه بعد ناسوتی آن نیز دارندۀ نیازهائی است و غفلت از هر کدام منشا سقوط انسان و نابودی انسانیت می شود.
غذای بعد ناسوتی، خوردن و آشامیدن و خفتن، مشاهده مبصرات و استماع مسموعات، برای التذاذ است اما غذای بعد ملکوتی و معنوی، عشق و محبت، ریاضت و خودسازی است و هر دو این غذاها لازم و ضروری است و کم کردن از هرکدام آنها، موجب کاستی و کاهش جنبه های مربوط به آن است.
ب) انسان به دلیل اینکه موجودی دو بعدی است و از بعد معنوی نیز برخوردار است، مرگ انسان را نه تنها از بین نمی برد، بلکه از جهان مادی و قابل زوال به عالم ثابت و ماندگار منتقل می گردد.
ج) در تعلیمات دین اسلام، عواملی که به عنوان غذای روح و بعد معنوی انسان مطرح است، چیزهائی است که انسان را نوعی تربیت کرده و می سازد و در وی قدرت و توان، تدبیر و سلطه بر عالم ماده را بالا برده و او را دارای اراده ای مستحکم، مستقل، مصمم و قدرتمند و فعال کرده و در حقیقت با تقویت بعد معنوی، انسان به جای اینکه مقهور طبیعت گردد، قاهر بر طبیعت گشته و واجد نفس مطمئن و استوار می گردد، طوری که در برابر تمایلات نفسانی و القائات ابلیسی و شهوانی، خود را مهار کرده و کنترل کند که از این حالت به تقوی تعبیر می کنند؛ لذاپروردگار عالم در قرآن می فرماید: ما روزه را بر شما واجب کردیم تا در سایه آن خود را بسازید و دارای تقوای الهی شده و حالت خوف و ترس از عذاب خداوند پیدا کنید؛ و نیز روزه تغییر دادن زمان غذا نیست بلکه این بخشی از روزه است و در واقع مهمترین بخش روزه آن است که همه اعضا و جوارح بدن، کنترل شده و حتی قلب و درونیات، از اغیار و هواهای شیطانی و عوامل شرک و غیر توحید خالی شده ونتیجتاً الهی بیاندیشد، الهی زندگی کرده و نهایتاً الهی شود.