باسلام و تحیت؛
خُمس که در لغت به معنای یک پنجم است، در اصطلاح فقهی به معنای یک پنجم درآمد مازاد بر مؤونه معنا شده است و مبنای تشریع آن، آیۀ ۴۱ از سورۀ مبارکه انفال بوده و به همین جهت در اصل وجوب آن، به دلیل مبنای قرآنی اش در بین امت اسلام اختلافی وجود ندارد؛ منتهی به دلیل اینکه این آیه مبارکه در جریان جنگ بدر نازل شده، اهل سنت “غَنِمتُم” را فقط “غنایم جنگی” معنا کرده اند اما علمای امامیه با پیروی از اهل بیت علیهم السلام که مفسران و شارعان اصلی کتاب خداوند هستند، فرموده اند که مبنای تشریع خُمس، صدق عنوان غنیمت و فوایدیست که انسان از هر راه مشروعی به دست می آورد- چه این فواید بوسیله جنگ بدست آید یا بوسیله کار، کوشش و تجارت-؛ از جمله تعبیر امام موسی ابن جعفر(ع) در باب ۸ از ابواب وجوب خمس در وسائل الشیعه در پاسخ به سؤال “عن الخمس” است که می فرماید:” فی کلّ ما أفاد الناس من قلیل أو کثیر”.
از همین روی علمای اسلام وجوب خمس را مانند وجوب زکات و نماز از ضروریات دانسته و انکار آن را انکار یک ضروری از ضروریات اسلام تلقی می کنند و نیز مطابق روایات فراوان مأثور، اهل بیت علیهم السلام خمس را منحصر به موارد جنگ نمی دانند و لذا علمای بزرگ حدیث مانند صدوقین،شیخ طوسی، کلینی، فیض، مجلسی اول، دوم، شیخ حر عاملی و آیه الله بروجردی و دیگران، در کتابهای خودشان که مربوط به حدیث است، عنوان کرده اند که خُمس در مطلق غنایم بوده و منحصر به غنائم جنگی نیست.
روایتی که علی بن حسین مرتضی(سید مرتضی) در رسالۀ محکم و متشابه خود که از تفسیر نعمانی با سند معتبر از امام علی(ع) نقل کرده است، مؤید این است که که خمس در پنج صورت واجب می شود :
1.منافع به دست آمده از طریق تصدی مسؤولیت های سیاسی- اجرایی
2.منافع بدست آمده از طریق مهندسی و کار های فنی (وجه العماره)
3.منافع به دست آمده از طریق کار و کارگری و تلاش وکوشش
4.منافع به دست آمده از تجارت و بازرگانی
5.تبرعات، هدایا و میراث های کلان و غیر قابل انتظار
بنا بر توضیحات داده شده، خمس یک امر اسلامی ،قرآنی و اهل بیتی(ع) ست .