با سلام و تحیت؛
با سپاس از اینکه مسائل عقیدتی را متناسب با شأن خود آن عقیده مورد تعقیب قرار می دهید. به خاطر اهمیت این سوال چند نکته را مورد تذکر قرار می دهم.
1- همانطور که اشاره فرمودید عقل شریف ترین، بالاترین و مطمئن ترین وسیله فهم بشری است و به همین جهت قرآن و اهل بیت(ع)، روی عقل تاکید فرموده اند و “اول ما خلق الله” را عقل معرفی کرده اند؛ منتهی این عقل مانند حقیقت وجود، دارای مراتب است. همانطور که نور شدت و ضعف دارد، وجود هم کامل و ناقص داشته و عقول هم متفاوتند و به همان اندازه ای که تفاوت دارند، درکهای متفاوتی هم خواهند داشت. بدون تردید عقل ابن سینا را با عقل افراد عادی نمی توان یکسان دید، کمااینکه عقل نبوی و علوی را با عقل اموی و عباسی نمی توان یکسان دید، به همین جهت انتظاری که از عقول هست، انتظار یکسانی نمی تواند باشد.
2- یقین گاهی محصول برهان و استدلال عقلانی است که در آن از مقدمات عقل و منطق صوری بهره می گیرند و از صغری به کبری و از مجموعه صغری به کبری به نتیجه می رسند که این روش، روش قابل دفاع است و ما در مقدمه توضیح المسائل از این راه وارد شده ایم و این راه ممکن است برای بعضی ها قانع کننده نباشد، ولی به صورت عام یک روش متعارف منطقی و قابل قبول است؛ و گاهی یقین نشأت گرفته از شهود دل بوده و مرکز این شهود دل آدمی است که در لسان قرآن از آن قلب تعبیر می شود. این نوع یقین با آن یقین که از راه برهان متعارف به دست می آید، هم از حیث مبانی متفاوت است، هم از حیث نتایج و هم از حیث کیفیت. یقین نوع اول از قبیل علم اصولی است و از مقدمات اصولی بدست می آید. یقین قسم دوم، علم شهودی و حضوری است که از راه ریاضت و مکاشفه به دست می آید. یقین قسم اول از قبیل فهمیدن است و یقین قسم دوم، از قبیل یافتن و دیدن است؛ بدون تردید یقین قسم دوم از حیث طمأنینه قلب، قوی تر و کامل تر از یقین قسم اول است. ما در باب اثبات خداوند و توحید ذات مقدس، از هر دو راه وارد می شویم.
3- اگر راه اول برای بدست آوردن علم و یقین کافی نشد، افراد باید از راه دوم وارد شوند که در این راه، وظیفه آدمی، کنار زدن موانع معرفتی است که از آن “حجاب” تعبیر می کنند. اگر کسی بخواهد معرفت الله را از قبیل شناخت قلبی و شهودی بدست آورد، باید موانع آن معرفت را از خود دور سازد و لذا همانطور که در بند دوم اشاره شد، افراد باید در این مسیر از تهذیب نفس خود، ریاضتهای صحیح و عبادتهای خالصانه و مخلصانه بهره جویند که در این صورت، مثل آینه صاف و روشن و بدون زنگار، قدرت ارائه را پیدا می کنند و در اینجا تجلیات حق را آنگونه که هست در حد ظرفیت و توان مشاهده می کنند و مانند امام عارفان امیر المومنین(ع) زمانی که مورد سوال قرار می گیرد که آیا خدایت را دیدی، در جواب می فرماید “کور باد آن چشمی که خدایش را نبیند”، اگر چه این رویت، رویت حسی نیست بلکه رویت دل و شهود قلب است.
در پایان یادآوری می کنم این بحث از مباحث بلند معرفتی، عقیدتی، فلسفی و حیاتی است که در این فرصت کوتاه به همین مقدار اکتفا می کنیم.