با سلام و تحیت؛ در باب وحدت و کثرت وجود، آراء و نظرات حکیمان و عرفا مختلف است. آنچه که عرفای بزرگ مانند ابن عربی، قونوی، سیدحیدر آملی، ابن ترکه و امثالهم می گویند، این است که وجود و موجود، هر دو واحد و یگانه اند و آن وجود واجب، وجود لابشرط و مطلق الوجود، یعنی وجود بماهو وجود و واحد است و اساس آن، مبتنی بر وحدت شخصی است؛ در حقیقت وجود لابشرط مَقسَمی که مورد شهود عارفان است، عین وحدت بوده و واحد است و هیچگونه کثرت نمی پذیرد، یعنی نه تباینی را می پذیرد که به مشائین نسبت داده شده است و نه کثرت تشکیکی دارد که حکمای بزرگ نیز بر آن قایلند چراکه در حقیقت، هستی و بود از آن اوست و غیر او وجود نداشته و فاقد هر نوع بود است؛ مطلق الوجود، تعدد در مظاهر و مجالی است و در حقیقت آن حقیقت واحد و یگانه دوران، قابل هیچگونه غیریت و تکثر نبوده و تکثر و غیریتها، در تعینات فیض منبسط است و در واقع، تکثر تشکیکی در بود نیست، بلکه در نمودها و ظهورات آن واحد مطلق است. با توجه به این معنائی که گذشت، در وحدت وجود همان طور که وجود واحد است، موجود هم واحد است و در حقیقت همان وجود واحد، هم وجود است و هم موجود و اگر این کلمه صادق باشد، جلوه ها و تعینات فیض، منبسط اوست و در این مبنا، وحدت اصالت داشته و کثرت آن، اعتباری است و این نوع تحلیل و ارائه نظر درباره وجود، با آیه ای که از سوره مبارکه حدید نقل شده، قابل انطباق است. وقتی که وجود دارای وحدت شخصی شد و به صورت اطلاق و غیر متعین، حتی با تعین اطلاق منظور گردید، غیری نخواهد داشت؛ چراکه اگر غیر داشت یا عدم می شد که باطل بالذات است و یاماهیات می شد که اعتباری اند و طبعا اول نخواهد داشت، چون اول، ابتداء هر چیز دیگری است و دیگر هوالاول و الآخری نخواهد بود. پس این نوع وحدت، نه تنها موجب خروج از اسلام نمی شود، بلکه عین توحید است و تعالیم دینی با آن منافات ندارد و اما تشبیه آن به خورشید از باب تمثیل و تشبیه کامل به ناقص است و به جهت تقریب برای اذهان ساده گفته می شود.